تک بیت

تک بیت

من رهایم از قفس آزاد باشم لانه هست

                                                       من که میدانم برای تکیه کردن شانه هست

(رسول پوریزدی)

ترانه ای زیبا از شاعر راوری

 

روی دوشم یه تفنگ/
سلاحه گرم وقشنگ/
عاقبت منم شدم /
همون سرباز زرنگ/
هرجا گفتی من میرم/
لب مرز میرم به جنگ/
هرچی دشمنات میگن/
بزار گور شه چشم پلنگ/

(رسول پوریزدی راوری)

دوبیتی

دیشب مرا به بیمارستان شفا که برد/

دیدم به چشم خود که یکی جان سپرد ومرد/

من این همه راه برای مردن نیامدم!/
یک ذره امیدهم که داشتم اجل با خود برد/

(رسول پوریزدی "میلاد")

رفتنت باز مرا خانه خرابم کرده/ خلق من تنگ شده خنده جوابم کرده/
چه کنم باغم خود در همه حال/ خانه ی دل مرا غرق سرابم کرده/

( رسول پوریزدی راوری)

دوبیتی

چشم من از دیدنت انگار بارانی شده/
بس نگاه سرد داری دل زمستانی شده/
بوسه از لب های تو من را به کام مرگ برد/
اشتباه کرده دلم از بس که قربانی شده/

(رسول پوریزدی راوری"میلاد")

به اميدي آن روزي که به تو برسم؛ براي آمدنت دعا کردم؛ نه هر جمعه؛ بلکه بعد از هر نمازم؛

دوبیتی

 

چشمهایم بی تو بارانی است میدانی؟./
چار فصل من زمستانی است میدانی؟./
خاطراتم با تو معنا میشود گاهی/ بی تو مردن کار آسانی است میدانی؟./

(رسول پوریزدی راوری"میلاد")

دوبیتی


/ از این حرفهای تکراری همیشه من بیزارم
/ از این که عاشقم بودی در حد مرگ بیمارم
/ مرا بوسیدی و اما به راه دیگری رفتی
/ خلاصم کن که بعد از این من هر شب بی تو بیدارم/


(رسول پوریزدی راوری "میلاد")

دوبیتی

/ روی پل ایستاده ام از مرگ حکایت می کنم
/ با عبور هر مسافر بس قضاوت می کنم
/ مردم دورو برم گفتند که بیمارم ولی
/ از همین حرفهای مردم بس شکایت می کنم/

(رسول پوریزدی "میلاد")

منظره زيباي چشمانت را نگاه کردم؛ امروز ابر پلکانت باراني بود

دستان مهربانت بوي بهشت ميدهد؛ شکي ندارم وقتي بهشت زير پاي توست.

سورپرایز آخرشبی

دوبیتی طنز

/کوچه های شهر ما سی سال و اندی خاکی ان
/مردمون شهر ما از پشت قالی شاکی ان
/ یه نفر با تخته گاز دولخ به پا کرده ولی
/ نصف بالا شهر که در اسفالت بودن شاکی ان

 (رسول پوریزدی راوری "میلاد")

 

دو بیتی

 

/فصل چشمان نگاهت دیدنی است
/خنده هایت در بهاران چیدنی است
/باد پاییزی تو را از من گرفت
/شک ندارم اشک تو بوسیدنی است/

(رسول پوریزدی "میلاد")

 

چند جمله زیبا

 

سکوت تو علامت رضايت .نداشته هايت است. پس شلوغ باش ودنيا را به هم بريز!


پاييز بهانه ايست براي ريختن دردها؛ پاييز امسال دردهاي زيادي داشته ام"


ديروز بود که چشمانم از دوريت خيس شد!! امروز که دنيا باراني ايست از دوريت چه کنم؟!!

دوبیتی

در دلم ترسه تو رو دیگه نبینم/

پشت چشمام پر اشکه تو رو دیگه نبینم/

آشوبه احوال دلم ؛وقتی شنیدم/

پشت سرت حرفه تو رو دیگه نبینم/

(رسول پوریزدی "میلاد")

 


چند جمله زیبا

سکوت تو علامت رضايت .نداشته هايت است. پس شلوغ باش ودنيا را به هم بريز!


پاييز بهانه ايست براي ريختن دردها؛ پاييز امسال دردهاي زيادي داشته ام"


ديروز بود که چشمانم از دوريت خيس شد!! امروز که دنيا باراني ايست از دوريت چه کنم؟!!

دوبیتی طنز


یکسال هوس پسته تر میکردیم/

امسال سرچیدن پسته قهر میکردیم/

باشا خدا بیامرز عمرشو داد شما/

امروز سه روزه ارث رسد میکردیم/

( رسول پوریزدی" میلاد")

دوبیتی

من عاشق روی ماهت شده ام"
با یک نگاه پشت بام فدایت شده ام"
گفتی برای آخرین بار به من" مشکوک آن نگاه زاغت شده ام"

(رسول پوریزدی"میلاد")

یه متن زیبا:

يک ثانيه براي نفس کشيدنم ... وقت داشته باشم... اسم تورا بر زبان جاري ميسازم... سپاسگذارم که چندين سال افتخار داده اي که در دنياي زيبايت نفس بکشم.

(رسول پوریزدی)

""قاب عکس خالی""  

یه قاب عکس خالی؛ باعکسای خیالی؛    هنوزم عطرتت اینجاس؛پشت این دار قالی؛  صدات تویه گوشمه؛نقش گفتنات چه عالی؛اینجا دلم میگیره؛کنار حوض خالی؛ چه شبایی که نیستی؛چه شبهای سیاهی؛دیگه طاقت ندارم؛بگو که کی میایی؟؛ چشم انتظارت شدم؛تا روز سرد وبرفی؛دیگه چیزی نمیگم!؛ شدم یه آدم برفی؛!  

(ترانه:رسول پوریزدی )