نمایش نامه طنز(صدو۳۵کیلومتر!!)

بسمه تعالی

(  این  نمایشنامه مخصوص گروه نمایش " طلوع" شهرستان راور میباشد،اجرا آن خارج از این گروه منوط به اجازه کتبی از نویسنده این اثر میباشد) .

نمایش نامه طنز(صدو۳۵کیلومتر!!)

شخصیت ها :

1- یدالله خان

2- ماشالله

3- صغری

4- هاشم آقا

5- رمضون

6- سکینه خانم

7- پروین خانم

8- شنبه

9- قاسم

مکان:(گاراژ یک شهر) صحنه کمی روشن میشود،جلوی صحنه باجه بلیط فروشی،مردی همراه یک پسر پشت آن نشسته اند.مرد مشغول حرف زدن با گوشی تلفن،دروسط تعدادی مسافر روی صندلی های انتظار هر کدام مشغول کاری میباشند.درانتهای سالن گاراژ ،دو در دیده میشود که بالای یکی نوشته شده محل استراحت رانندگان پایه یک به بالا،و ورودی دیگر بدون در میباشد در حالی که روبان جلوی ان کشیده شده به راهرو یا خرابه نزدیکتر است.تمام دیوارها دیگر سالن برگه ی نصب شده که روی انها نوشته شده،این مکان مجهز به دوربین مدار بسته میباشد. باصدای پیرمرد صحنه کاملا روشن میشود.او از بین تماشاچیان ظاهر میشود که با لباس روستایی تمیز،در حالی که کوله پشت به پشت دارد.عکس سونوگرافی بزرگی زیر بغل، کیسه ی برنجی بدست گویی وسایل داخل ان است،عصا زنان با خود حرف میزند به سمت گاراژ.دراین هنگام گوشی پیرمرد به صدا در می اید. اهنگ شب اومدم خونتون نبودی،پس بگو کجا رفته بودی.... پیرمرد متوجه نمیشود تا اینکه باداد و فریاد زن اش که جوان تر او است ،که از بیرون به داخل ظاهر میشودمتوجه میشود....

صغری:ماشاا..،ماشاا.. گوشیت .

ماشاا..:چی میگی صغری؟!!

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید