دلم؛

دلم؛ برای در آغوش گرفتن ها؛ برای نوازش کردن ها؛تنگ شده!!؛ آنجایی که اسم تو درمیان باشد؛یک لحظه هم برای عشق بازی دیر نیست؛ در سکوت امادر یک بغل ...آرام؛قدری محبت  میتوان سرآغازیک عشق باشد؛ گاهی به اندازه یک بوسه میان پیشانی!!.. عشقی که ماندگار است ؛برای همیشه؛ تا ...ابد.گاهی با رسیدن فصلی زیبا میتوان عاشق شدن را دید!! شاید میان گل های شقایق در دشت....تا رسیدن به خوشبختی... اما؛این پایان راه نیست!!؛فصل نشاط آغاز؛بودن هاست!! آنجایی که من باشم و تو باشی و یک ...باهم بودن ...بایددر انتظار فصل هایی دیگر بود؛ با عشق بمان؛با عشق زندگی کن؛‌...صحبت از عشق که میشود..بازهم حرف منو تو درمیان خواهد بود...با همه ی طعم ها!! شیرین؛ترش؛ملس؛...اما دوست داشتنی....شاید همانند ...فصل انار....
نویسنده:رسول پوریزدی شماره  09132989795

یه وقتایی پاييز؛ بهانه ای میتونه باشه براي ريختن خیلی از غم ها و دردها؛حس پاییز؛حس سبک شدن؛ پاییز امسال با سال های دیگه خیلی فرق داشت؛ سرد و بی روح ؛جایی که تو توش سهمی نداشته باشی؛ مثله پاییز میمونه، نمیگم لعنت به پاییز؛فقط میگم حسرت قدم زدن باتو؛...وقتی پنجره اتاقمو باز میکنم هنوزبوی عطرتت رواز توی باغ حس میکنم؛ فقط سهم من از این بوی پراحساس یک آهه،یک آهه سرد.....هیچ چیز بدتر از درد دوری نیست.دردی که با اون زخم بستر میشه گرفت؛....اونجایی که همه جوابت میکنند و تکو تنها میشی؛ یه روز سرد و برفی باید منتظر؛ حس پرواز باشی.شاید؛ این آخرین حس انتظاره!...ساده وسفید؛ اما در؛ سکوت!...آرام؛آرام.....

به قلم: رسول پوریزدی 09132959795

کیف پول یک پدراز قبل ؛خالی تر شده/

خانه هاازفیلم هندی هم ؛خیالی ترشده!/

مردِ همسایه ،غریق سیل هاگردیدو رفت/

پاسخ مسئول بحران از کجاو کی؟سوالی ترشده!!/

التماس صد دعا درچَشم مبهوت پدر/

اشک جاری میشودچون صبر ؛ سُفالی تر شده!!/

کودکی در خواب دیده چشم مادر تَر شده/

لب گشود؛اشکان مادر بر زمین افتادهِ؛ قالی تَرشده!!/

حال و احوال دل این مردمانِ شهر هم/

 با کمک های سپاه و ارتش؛ عالی تر شده/

چون که بهمن ماه رفت ؛سال سختی درگذشت!!/

وقت رفتن ،این کمر از درد؛هلالی تر شده!

شعر: رسول __ پوریزدی